تهران عروسی
سلام ناز گل مامان صبح جمعه 26 فروردین به دلیل عروسی پسر عموم رفتیم تهران.داخل ماشین خیلی اذیت نکردی ،ولی بعد از ناهار خونه عمو عزیز کلی شیطنت کردی و اجازه ندادی هیچکس بخوابه،همه میگفتند :این چه دختریه شما دارید نمیذاره بخوابیم. وقتی آماده شدیم بریمسالن شما داخل ماشبن خوابیدی،وقتی رسیدیم هم خواب بودی،بیدارت نکردیم تا بد اخلاق نشی،تا ساعت 8:30 داخل ماشین خوابیدی بابا هم وظیفه مراقبت از شما رو داشت.بعد از اون اومدی زنونه پیش مامان یک لحظه از صحنه رقص کنار نیومدی اون وسط میرقصیدی .مامان قربونت بره عروسی دوست داری. شنبه هم تهران موندیم من و خاله زهره رفتیم خرید شب ساعت 22 حرکت کردیم. &...