نمایش حسنی و گربه آوازه خوان
سلام عشقم 30 مهرماه به همراه خاله زهرا برای دیدن نمایش حسنی رفتیم نمایش خوب و جذابی بود.رو صندلی که نشستیم شروع کردی کفش و جورابو درآوردن بعد هم شلوارتو در آوردی که با کلی صحبت به زور پات کردم.یه مقدار تنقلات خوردی تاسرگرم شی و نمایش شروع بشه.نمایش شروع شد وقتی دیدی چند تا دختر اون بالا رو صحنه اند میگفتی منم برم بالا.چند باری هم به بهونه دستشویی رفتیم بیرون.بعد که گربه ها اومدند رو صحنه سر گرم شدی ونگاه میکردی تا حدی هم ازشون میترسیدی حتی آخرش حاضر نشدی باهاشون عکس بگیری.وقتی که اومدیم بیرون میگفتی می خوام عکس بگیرم ،چون دیر شده بود برنگشیم برای عکس گرفتن. یه چند تا عکس گرفتم ایشالا میذارم. می خواستی بری با گربه ها ...