نی نی عمه سمیه
عشق مامان سلام
سه شنبه 11 شهریور نی نی عمه به دنیا اومد.علاقه زیادی به عمه داری به همین دلیل فکر میکردیم خیلی اذیت بشی.ولی خدا رو شکر با این قضیه خوب کنار اومدی البته صحبتهای من با شما قبل از تولد مهرزاد جون باعث شد که دختر گلم فهمیده و منطقی برخورد کنه.تا یه حدی حسودی میکنی که البته برای سن شما خیلی عجیب نیست.مثلا وقتی که مامان رقیه مهرزادو بغل کرده بود میگفتی:بغلش نکن.
وقتی عمه از بیمارستان اومد بهش گفتی:عمه تو دُدا بودی؟(کجا بودی؟) نی نی تو دَآودی؟(نی نی تو در آوردی؟)
یک روز عمو حمید داشت شمارو میبرد خونه مامان مریم بهش میگفتی:من دودولو بودم شیر مامانمو اودم بو بو اُدم،نی نی هم شیر عمه رو می اُوره بو بو میشه.(من کوچولو بودم شیر مامانمو خوردم بزرگ شدم،نی نی هم شیر عمه رو می خوره بزرگ میشه)
چند روزی هم هست بی دلیل صدات گرفته،قراره فردا ببرمت دکتر ببینم چی شدی.مامان فدات شه.
عشقم جونم عمرم نفسم میمیرم برات دختر شیرین زبونم.