پیشرفتهای درسا جون
سلام عسلم
دختر گل مامان تو این مدتی که خیلی کم وبت رو آپ کردم پیشرفت های زیادی داشتی در گفتن کلمات و راه رفتن و البته شیطونی...
حالا کلماتی که نصفه نیمه ادا میکنی:
بَ :بله
آده :آره
آب :آب
نه :نه
یَیا:زهرا
بِ:بده
می پرسیم هاپو چی میگه؟ میگی :هاپ هاپ
ببیی؟بِ بِ پیشی؟ مَ مَ منظورت میو میو ست.
جوجو؟جیک جیک گاو؟ ما ما
هر جا هر حیوونی هم ببینی شروع میکنی به گفتن هاپ هاپ.
وقتی میگم بابا لالا کرده انگشتت رو میذاری رو بینی ات میگی هیس هیس.
تند تند راه میری و همیشه عجله داری.
عاشق راه رفتنت تو خونه هستم،وقتی من میرم پشت سرم میای یا من نشستم از این اتاق به اون اتاق و اون یکی اتاق سیر میکنی و توجهی به اطرافت نداری کیف میکنم.
فعلا خیلی خوابالود هستم چیز دیگه ای یادم نمیاد،اگه چیزی بود بعدا اضافه میکنم.
عکسای این مدت البته خیلی عکس نگرفتم.
رفتی وسط سبزی ها نشستی.
هر وقت میریم بیرون بچه ای رو میبینی عکس العمل نشون میدی وذوق میکنی.بهش میخندی و دست تکون میدی اگه پیاده باشی میری سمتش و دست میدی،خوراکی تو دستت رو تعارف میکنی مامان قربونت بره اینقده اجتماعی هستی نفسممممممممم.
در حال لذت بردن از صدای آهنگین آب.
بیشتر از این نتونستی بشینی شروع کردی داخل آب راه رفتن.
اولین شیشه خوری.وقتی چندروزه بودی هم بهت شیشه دادیم و لی خیلی کم.