درسادرسا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

درسا وروجک مامان و بابا

پیشرفتهای درسا جون

1392/6/6 2:05
نویسنده : مامان زینب
325 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم

دختر گل مامان تو این مدتی که خیلی کم وبت رو آپ کردم پیشرفت های زیادی داشتی در گفتن کلمات و راه رفتن و البته شیطونی...

حالا کلماتی که نصفه نیمه ادا میکنی:

بَ :بله

آده :آره

آب :آب

نه :نه

یَیا:زهرا

بِ:بده

 

می پرسیم هاپو چی میگه؟   میگی :هاپ هاپ

ببیی؟بِ بِ                     پیشی؟ مَ مَ  منظورت میو میو ست.

جوجو؟جیک جیک           گاو؟ ما ما

هر جا هر حیوونی هم ببینی شروع میکنی به گفتن هاپ هاپ.

 

 

وقتی میگم بابا لالا کرده انگشتت رو میذاری رو بینی ات میگی هیس هیس. 

 

تند تند راه میری و همیشه عجله داری.

عاشق راه رفتنت تو خونه هستم،وقتی من میرم پشت سرم میای یا من نشستم از این اتاق به اون اتاق و اون یکی اتاق سیر میکنی و توجهی به اطرافت نداری کیف میکنم.

 

فعلا خیلی خوابالود هستم چیز دیگه ای یادم نمیاد،اگه چیزی بود بعدا اضافه میکنم.

 

عکسای این مدت البته خیلی عکس نگرفتم.

رفتی وسط سبزی ها نشستی.

 

 

هر وقت میریم بیرون بچه ای رو میبینی عکس العمل نشون میدی وذوق میکنی.بهش میخندی و دست تکون میدی اگه پیاده باشی میری سمتش و دست میدی،خوراکی تو دستت رو تعارف میکنی مامان قربونت بره اینقده اجتماعی هستی نفسممممممممم.

 

در حال لذت بردن از صدای آهنگین آب.

بیشتر از این نتونستی بشینی شروع کردی داخل آب راه رفتن.

 

اولین شیشه خوری.وقتی چندروزه بودی هم بهت شیشه دادیم و لی خیلی کم.

 

        

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان یاسمن و محمد پارسا
6 شهریور 92 9:42
الاهی خیلی نازی قربونت بشمفدای اوندل مهربونت مامان خصوصی
خاله زهرا
6 شهریور 92 14:08
خاله قربونت برم با این حرف زدنت
خاله زهرا
6 شهریور 92 14:10
اون عکسی که تو سبزی ها نشستی و بالا رو نگاه میکنی با عکسایی که تو آسمونی خیلی بانمک شدن نفسسسسسسسسسس
خاله زهرا
6 شهریور 92 14:11
خاله جون عاشق اب بازی هستی عزیزم.اینجاهم به زور آوردیمت بیرون جیگر
خاله زهرا
6 شهریور 92 14:12
چقدر بانمک شیشه رو گرفتی دستت
مامان کمیل و کیان
6 شهریور 92 18:04
الهی خاله قربونت بره چه شیرین زبون شدی عزیزم
خاله کمیل و کیان
7 شهریور 92 14:14
افرین عزیزم به اجتماعی بودنتعکسات ناناز شده
خاله کمیل و کیان
8 شهریور 92 0:49
ای جوووووووووووونم چه نانازی تو
خاله کمیل و کیان
8 شهریور 92 0:50
ای جوووووووووووونم چقد نانازی تو
سانی مامی شادیسا
10 شهریور 92 13:42
آفرین به این گل دختر زرنگگگگگ
ببوسشششش
براش اسپند دود کن ماشالله خیلی باهوشه


مرسی از لطفت عزیزم.
مامان ساجده
11 شهریور 92 1:24
الهی چه با مزه بَ یعنی بله و بِ یعنی بده ماشالا به این شیرین زبونیت خاله عکساتم خیلی ناز شدن مخصوصا" اون عکسی که آسمون افتاده و دست بالا کردی خاله جونی


مرسی خاله مهربون.
معصوم/مامان جان جان فاطمه
12 شهریور 92 0:56
يعني من عاشقتم
نميدونم چرا اين قدر دوست دارم،يه جور حس صميميت!نميدونم ...
فداي تو،ببخش خاله جون دير به دير بهت سر ميزنم


مرسی از محبتتون عزیزم.
مامان کورش
13 شهریور 92 15:51
عزیزم عکسی که توی آب گرفتی چقدر رویایی هست. عزیزم همیشه سلامت باشی. مامانی زینب صدقه بده.


چشم عزیزم.
مامان محمدصدرا
14 شهریور 92 22:06
الهی عزیز دلم. خاله فدای شیرین زبونیا و مهربونیت. کاش آدم بزرگا هم به مهربونی این کوچولوی های خوشگل بودن


کاش...
شقایق مامان آرشا
15 شهریور 92 12:19
چه عکسای مخصوصا آب بازیت