درسادرسا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

درسا وروجک مامان و بابا

هشتمین دندون

گل نازم جوونه زدن هشتمین دندونت مبارک . امیدوارم فعلا دندون 9 و بقیه در نیان تا شما یه مقدار استراحت کنی نازنینم.برای این دندونا کلی اذیت شدی درد داشتی. ...
23 خرداد 1392

خرداد92

سلام دردونه مامان بالاخره بعد از یه مدت تونستم بیام به وبت سر بزنم از بس شما شیطون شدی و مامان باید دنبالت باشه وقتی هم می خوابی منم از خستگی خوابم میبره.یه چندروزی هم نبودیم و برای تعطیلات رفته بودیم تهران.   اول از همه 11 ماهگیت مبارک نازنینم. باورم نمیشه به این زودی 11 ماه گذشت و کمتر از 1 ماه دیگه باید تولد یکسالگیت رو بگیرم،عشق مامان.   چند پانیه ای می ایستی و بدون کمک 2 تا 3 قدم برمیداری بعد می افتی رو زمین. کارایی وسایل رو میدونی و درست از اونها استفاده میکنی،با ناخنگیر ناخن میگیری یا میدونی گوشواره برای گوشه میبریش سمت گوشت،موهاتو شونه میکنی و کلی کار دیگه. چشم و بینی رو میشناسی وقتی بهت میگیم نشون میدی.امرو...
20 خرداد 1392

فرشته کوچولو 10 ماهه

درسای نازنینم روزها ی قشنگ با تو بودن تند تند سپری میشه و من آرزو دارم زمان متوقف بشه و این لحظات شیرینمون جاودانه شود عشق مامان ولی این محاله.من فقط میتونم این لحظات رو برای شما ثبت کنم و  بعد ها از این اتفاقات لذت ببریم.یکی از این اتفاقهای قشنگ بوس های ناز شماست که لبای کوچولوت رو میذاری رو صورت و فوت میکنی که با کمی آب دهان همراه ست.یک شب بین من و بابایی نشسته بودی ،بهت گفتم درسا بابا رو بوس کن ،بابارو بوس کردی بعد منو بوس کردی این حرکت رو چند بار تکرار کردی،یدونه بوس بابا یدونه بوس مامان.البته قبلا هم مدل دیگه ای بوس میکردی.میمیرم برای بوسهای آبدارت مامانی.   این روزا قاشق رو خودت دست میگیری تا غذا بخوری و نمیذاری ما بهت ...
7 خرداد 1392

آخه چی بگم به این وروجک

دلبر مامان عاشق فضولی کردناتم،تا هر جا میبینی در کمد یا کابینت حتی یه ذره بازه میری انگشت میندازی بقیه اش رو  هم باز میکنی تا کشف کنی مامان چی گذاشته توشون.بعد هم همه رو میریزی بیرون.   میمیرم برای رو پنجه رفتنت تا قدت برسه به اون بالا.   عاشق خوردن میوه های غیر مجازی مثل هندونه،کیوی،توت فرنگی،توت،خربزه و ... هر چی می خوام بهت ندم اینارو ولی نمیشه عصبانی میشی.                                             ...
29 ارديبهشت 1392

وروجکمون این روزا

سلام فرشته کوچولو این چند روز کلی کار جدید انجام دادی و جیگرتر و دلبرتر شدی نفس مامان. از پله آشپز خونه تنهایی میای پایین.این شکلی اول یک دست   بعد دومین دست   بعد هم پاها.که نشد مرحله ای عکس بگیرم.           مدل جدید روروک سواری                وقتی بابا سرفه میکنه شما هم مثل او همون صدارو در میاری.            وقتی اذان و قرآن رو میشنوی شما هم شروع میکنی از خودت صدادر آوردن.         &nb...
10 ارديبهشت 1392

درسا در مزار شهدا

سلام عسل خاله دیروز با هم رفتیم مزار شهدا سر خاک دایی من و مامان شما مثل ما دستتو میزاشتی رو قبر. از اونجا خیلی خوشت اومده بود همش آیینه کاریهای سقف رو نگاه میکردی. قربونت برم منننننننننن برا خودت تو مزار چهار دست و پا میرفتی ، اینجا هم داری فاتحه میخونی!!!!!!!!!!   ...
6 ارديبهشت 1392

درک عروسک نازم

عروسک نازم یک بالش میذاریم بهت میگیم لا لا کن سرت رو میذاری رو بالش.البته این کارو خیلی وقته انجام میدی.                 وقتی کلاغ پر بازی میکنیم میای یه انگشت میذاری و میری هرچی میگیم درسا بیا بازی نمیای میری،منم نتونستم ازت عکس بگیرم. 3 روز پیش بهت گفتم ببیی میگه در ادامه اش گفتی بِ بِ و فرداش که خونه مامانی مریم بودیم چند بار برای خاله ها تکرار کردی وقتی بهت میگفتیم ببیی میگه شما جواب میدادی بِ بِ بِ.مامان فدای فهم و درکت. وقتی بهت میگم نیا همونجا بشین میشینی بعد از چند ثانیه میگی اِ اِ اِ یه کوچولو میای جلو باز بهت میگم نیا میری عقب دوباره همون حرکت رو...
5 ارديبهشت 1392

تلفن صحبت کردن

نازدونه مامان گوشی تلفن رو زمین بود بعد دیدم شما گوشی رو برداشتی گذاشتی کنار گوشت و صداهای مختلف رو از خودت در میاری. میمیرم برای ژستای قشنگت   ...
2 ارديبهشت 1392