درسادرسا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

درسا وروجک مامان و بابا

اواخر سال 92

1392/12/29 1:43
نویسنده : مامان زینب
286 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان سلام

این چند روز خیلی سرمون شلوغ بود یه مقدار سرگرم خونه تکونی بودیم و بعد هم مهمان داشتیم.پسر عمه ام محمد و خانمش که عروسیشون رفته بودیم.یک روز با مهمونها رفتیم ییلاق از اول تا آخر بساط آتش به راه بود هم برای چای زغالی هم برای جوجه کباب ناهار،شما هم اون جلو بازی میکردی آتیش بازی و خاک بازی.یک شب هم رفتیم شهمیرزاد هوا خیلی سرد بود تو حیاط جگر کباب میکردیم شما هم راضی نمیشدی بری تو خونه اصرار داشتی بیرون باشی که باعث شد یه کوچولو سرما بخوری،البته تقصیر من بود که این چند روز ازت غافل شدم و شیره بهت ندادم بخوری.ایشالا زود خوب شی تا تو عیدی حسابی حالشو ببری.

یه روز گیر دادی میگفتی دوش دوش ،نبردمت این شکلی شدی.

 

وقتی من در حال خونه تکونی بودم شما چوبهای دومینو رو ریخته بودی تو لباست.

 

خوشت میاد جلو باد جارو برقی بشینی.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سپیده مامان درسا
1 فروردین 93 4:00
آتــریـسـا جـون
3 فروردین 93 16:34
درسا جونم امیدوارم سال خوبی رو با مامانی و بابایی داشته باشی ، سال نو مبارک -------------- پیام نوروز این است ، دوست داشته باشید و زندگی کنید، زمان همیشه از آن شما نیست
سانی مامی شادیسا
9 فروردین 93 9:17
سال نو مبارک انشالله عید بهتون خوش بگذره و سال جدید هم سال بسیار خوبی در کنار عزیزانتون باشه درسا جونم رو ببوس شما و شادیسا جون هم سال خوبی داشته باشید.