اولین استخر رفتن
نفس مامان سلام
همیشه منتظر بودم تا دخمل مامان جیششو بگه و بتونه همراه مامان و همپای مامان شه و بریم استخر.دیروز تصمیم گرفتیم بریم البته یه مقدار دودل بودم دبه خاطر کلر آب و آلودگیش ولی خوب گفتم اشکال نداره یک مرتبه بریم و واکنشت رو ببینم.اول از دیدن محیط اونجا تعجب کرده بودی از وارد شدن به آب ترسیدی و میگفتی من لبه استخر بشینم.بعد که دیدی بچه ها یکی یکی میپرند تو آب شما هم مشتاق شدی بپری.بعد از مدتی خاله سمیرا هم اومد دیگه شروع کردید بازی.کلی پرش تو آب و دست و پا زدن.خیلی خوشت اومده بود.وقتی هم اومدیم خونه یه سر میگفتی:اِدَخ،اِدَخ بییم.استخر بریم.
امروز صبحانه نمی خوردی گفتم اگه نخوری استخر نمیبرمت.گفتی:آله اَمیا میبره.(خاله سمیرا میبره)
میگفتی اینا دمپایی دریاییمه باید بیارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی