درگیری درسا و بابایی
سلام نازنینم
دیروز شما رو گذاشته بودم پیش بابا و عمو حمیدرضا،رفته بودم بیرون.وقتی برگشتم دست و پا زدی و فوری پریدی تو بغلم عزیزم،کلی خودتو برای مامان لوس کردی،منم کلی قربون صدقت رفتم.بعدش هم دیدم بغل بابایی نمیری و نق نق میکنی،کاشف بعمل اومد که وقتی بابایی می خواسته شمارو پوشک کنه نمی گذاشتی و مثل همیشه دمر میشدی و دست و پا میزدی بابا هم عصبانی شده شما رو دعوا کرده.اما حالا بابا پشیمونه و کلی داره نازتو میکشه تا دل کوچولوی شمارو بدست بیاره.بابا باید بدونه دخترا حساسند.الهی قربون دخترکم بشم این قدر ناز داره و زود رنجه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی