تهران عروسی
گل نازم سلام
پنجشنبه ساعت 3 حرکت کردیم سمت تهران از اونجایی که صبح 9 بیدار شدی و تا اون موقع هم بیدار نگه داشتمت بیشتر راه رو خواب بودی،خدارو شکر مثل سری قبل اذیت نکردی.ولی خونه عمه حسابی شیطنت کردی و با کورش یه مقدار زد و خورد داشتید.آهنگ که میذاشتند شما اون وسط در حال قر دادن بودی.
جمعه شب عروسی بود (عروسی پسر عمه محمد آقا و نداجون)شما بعد ازظهر حسابی خوابیدی و داخل سالن خوش اخلاق بودی.با بچه ها بازی و شیطنت میکردی یه لحظه نمیتونستم نگهت دارم.خیلی بهت خوش گذشت،خیلی هم خوشحال بودی.
شنبه شب برگشتیم خونمون.تا همین امروز خستگی از تنمون بیرون نرفته،شما هم حسابی می خوابی.
عاشق این نئونای تو دیوار بودی هر وقت گمت میکردیم این گوشه پیدا میشدی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی