نیمه اول شهریور 92
سلام عزیز دلم
تو این مدتی که نتونستم وبت رو آپ کنم یه مقدار سرمون شلوغ بود.از تهران مهمون داشتیم دخترعمه هام و پسر عمه.و همراه مهمونها روز جمعه ییلاق،شنبه رودبارک و یکشنبه چشمه باداب سورت و دریاچه الندان رفتیم.هم به ما هم شما خیلی خوش گذشت.شما یه همبازی داشتی به نام کورش جون.اوایل رابطه خوبی برقرار بود و کورش جون میومد بوست میکرد ولی بعد شما گریه میکردی او هم عصبانی میشد و چنگ مینداخت به همین دلیل مجبور بودیم مراقب شما باشیم.
نتونستم از شما عکس خوبی بگیرم چون تنها نمینشستی و بد اخلاقی میکردی.
عکسایی که تو این مدت ازت گرفتم میذارم.
چشمه هایباداب سورت،٧چشمه معدنی در بالای کوه
دخملی در حال ماست خوردن
چند روزیه که با هشت تا دندونت غذا رو رد میکنی و لی ته دیگ میخوری!!!!
عاشق فلفلی از هر نوعش البته شیرین.
خاله زهرا با انگشتاش سوت زد شما هم تکرار کردی.
نشسته بودی بازی میکردی بی توجه به اطرافت ما هم حسابی تعجب کرده بودیم خواستیم ازت عکس بگیریم ولی وقتی دیدی شروع کردی جیغ کشیدن.
ناخنگیر دست میگیری و می خوای ناخن همه رو بگیری.
مامان فدات